شاخص های اتحادیه اروپا

اروپا _ آمار مشترک اقتصادی

حداقل نرخ پیشنهاد برای خرید

نرخی که بانک مرکزی اروپا (ECB) از بانک های کشورهای عضو اتحادیه اروپا به دلیل قرض گرفتن پول مطالبه می کند. حداقل نرخ پیشنهاد برای خرید یک ابزار مهم در سیاست های پولی بانک مرکزی اروپا می باشد و تغییر در این نرخ سایر نرخ بهره ها را در سیستم بانکی اتحادیه اروپا تحت تاثیر قرار می دهد. بانک مرکزی اروپا نرخ مینیمم پیشنهاد خرید را دو بار در ماه بازنگری می کند و تغییر در نرخ می تواند در هر یک از جلساتی که هر دو هفته یکبار برگزار می شود اعلام گردد. هر گونه تغییر در این نرخ تاثیر مهمی روی ارزش یورو و سایر نرخهای بهره دارد.

کاهش در حداقل نرخ پیشنهاد خرید یک نشانه شفاف بوده از اینکه بانک مرکزی اروپا احساس کند که باید اقدامی جهت تقویت مخارجی که باعث ترقی اقتصاد می گردد انجام شود با کاهش هزینه پولی که به این روش قرض گرفته می شود ، مؤسسات وام دهنده می توانند نرخهای وام تجاری را برای کسب و کار و مصرف کنندگان پایین ترآورند که هدف از آن تقویت اینگونه مخارج می باشد. با این حال ، اگر بانک مرکزی اروپا بخواهد فشارهای تورم افزایش یابد بایستی حداقل نرخ پیشنهاد خرید راافزایش دهد.این عامل باعث می گردد تا هزینه های پول قرض گرفته شده افزایش یافته وصاحبان کسب و کارو مصرف کنندگان حقیقی اقدامات اصلی در مورد هزینه سرمایه را به امید اینکه در آینده نرخ های وام تسهیل می یابد را نیز به تاخیر اندازند.

بازارهای ارز در معرض تغییرات نرخ های بهره بوده و در این میان تصمیمات بانک مرکزی اروپا به سرعت روی یورو تاثیر می گذارد.همچنان که نرخ های بهره بالا می رود، تقاضا برای ارز یورو افزایش یافته زیرا سرمایه گذاران اطمینان بیشتری به عودت دادن یورو(فروش یورو) تا دیگر ارزها دارند.البته عکس این عمل هم صادق است یعنی وقتی نرخ های بهره کاهش می یابد در این حالت سرمایه گذاران تمایل کمتری برای نگهداری یورو داشته در نتیجه عرضه آن افزایش می یابد که این عامل خود نیز موجب می شود تا ارزش یورو کاهش یابد.

متوسط شاخص شبانه يورو


معروف به EONIA بوده و ميانگين موزون نرخ بهره شبانه مطالبه شده براي وام هاي تضمين نشده که توسط سيستم وام دهي بانک شبانه اروپا نيز فراهم مي گردد،مي باشد.متوسط شاخص شبانه يورو همراه با نرخ پيشنهادي مبادله ارزدر بازار بين بانکي اتحاديه اروپا،دو مبناي اصلي نرخ بهره کوتاه مدت بوده که اکثر نرخ هاي بهره اروپا را از جمله نرخ هاي وام بازرگاني اعطا شده توسط موسسات پولي را تحت تاثير قرار مي دهد.

EONIA : نرخي است که بانکها بر اساس آن وام هاي شبانه به ديگر بانکها در سيستم بانکي اتحاديه اروپا اعطا مي کنند.اين بازار وام دهنده شبانه بانکهايي را که از لحاظ نقدينگي به طور موقت با کمبود مواجه هستند را متقاعد مي کند تا از بانکهايي که در حال حاضر داراي مازاد نقدينگي مي باشند، بتوانند به آساني وام دريافت نمايند.اين عمل هم براي وام گيرنده و هم براي وام دهنده سودمند مي باشد چرا که وام گيرنده براي پرداخت مبلغ خريد و فروش در يک قيمت مشخص نيازي به اينکه دارايي هاي خود را به صورت نقد درآورد تا کمبود نقدينگي اش را جبران نمايد، ندارد.از طرفي وام دهنده هم با اين عمل فرصت خوبي براي دريافت بهره نقدينگي مازاد خود کسب کرده که در غير اينصورت درآمد محسوسي نصيبش نمي شد.


نرخ پيشنهادي مبادله ارزدر بازار بين بانکي اتحاديه اروپا


نرخ پيشنهادي مبادله ارزدر بازار بين بانکي اتحاديه اروپا يا EURIBOR : نرخ متوسط براي سپرده هاي مدت دار بازار بين بانکي اتحاديه اروپا بوده که توسط بانکهاي عضو اتحاديه اروپا به موسسات مالي ديگر در سيستم بانکي اروپا اعطا مي گردد.نرخهاي EURIBOR همچنين به عنوان يک نرخ مرجع براي قرارداد ها و يا معاملات نرخ بهره ثابت مخصوص به يورو محسوب مي شود.

EURIBOR اولين بار در دسامبر 1999 توسط فدرال بانک اروپا معرفي شده و در واقع همان نرخ رايج براي معاملات بازار پول يورو در مقياس وسيع مي باشد.با در نظر گرفتن نرخ متوسط براي معاملات بزرگ که در بازار هاي پولي به وقوع مي پيوندد،EURIBOR به عنوان يک نرخ مرجع براي نرخ هاي بهره تجاري بوده و يک شاخص بسيار مهم براي سرمايه گذاران مي باشد. نرخ هاي EURIBOR همچنين به عنوان يک مرجع براي قراردادهاي نرخ بهره ثابت و يا معاملات پايا پاي نرخ بهره مي باشد.قرارداد نرخ بهره ثابت در واقع اوراق بهادار مالي اي هستند که بر اساس اوراق مشتقه بوده و در آن يک طرف (خريدار يا قرض گيرنده) توافق مي کند تا يک نرخ بهره ثابت به ديگر طرف قرارداد (فروشنده يا قرض دهنده) پرداخت نمايد.نرخ ثابت يک مقدار توافقي (طبق سرمايه اصلي که نزد فروشنده FRA نگه داشته شده است ) نيز مي باشد.در عوض اين پول خريدار يک مقدار توافقي به عنوان سود از فروشنده FRA بسته به مدت زماني که اين پول دست فروشنده بوده و با حساب کردن نرخ مرجع شناور که در اينجا همان نرخ EURIBOR مي باشد نيز دريافت مي کند.
معاملات نرخ بهره به همين روش انجام مي شوند و در واقع قراردادي است که به موجب آن طرفين توافق مي کنند تا بهره متعلقه روي يک مقدار در نظر گرفته شده (سرمايه اصلي ) ، در عوض نرخ بهره ثابت براي يک دوره مشخص بپردازند.هر طرف از معامله به عنوان پايه ((leg به حساب مي آيد،که يکي از پايه ها محدود به عايدي بازار شناور مي شود (از قبيل EURIBOR) در حاليکه پايه ديگر طبق همان نرخي که توافق شده است عمل مي کند.


حداکثر نرخ وام


نرخ بهره مطالبه شده براي موسسات مالي که از سيستم بانکي اتحاديه اروپا پول قرض مي گيرند، مي باشد.بانکهاي مرکزي داخلي منطقه اروپا معمولاً وام هاي شبانه و با کوتاه مدت براي بانکهاي تجاري منطقه فراهم مي کنند حداکثر نرخ وام اصلي ترين مبناي نرخ بهره در صنعت بانکداري سيستم اروپا مي باشد زيرا آن در واقع نرخ مطالبه شده براي بانکهايي که پول نقد اضافي براي يک مدت کوتاه مي خواهند نيز مي باشد.بانک مرکزي اروپا از اين نرخ براي تاثيرگذاري روي نرخ هاي بهره ديگر استفاده مي کند.زيرا هرگونه تغيير در حداکثر نرخ وام موجب تنظيم نرخ هاي وام بازرگاني متناظر با آن مي گردد.


نرخ سپرده


نرخ سپرده هاي نگهداري شده موسسات مالي توسط بانک ملي مرکزي در سيستم بانکداري اروپا مي باشد و اين يک نرخ مبناي مهمي است که بانک مرکزي مي تواند با بالا و يا پايين آوردن آن نرخ هاي بازرگاني را تحت تاثير قرار دهد. زمانيکه سرمايه گذاران و بازارهاي ارز آمادگي کافي براي تغيير در نرخ هاي بهره را دارند نرخ هاي بهره تاثير عميقي روي نرخ هاي ارز مي گذارند.همانطور که نرخ هاي بهره بالا مي روند،به همان نسبت تقاضا براي ارز يورو هم بالا مي رود زيرا سرمايه گذاران از عودت آن نسبت به ديگر ارز ها مطمئن مي باشند و بر عکس اين قضيه هم صادق است يعني هنگاميکه نرخ هاي بهره کاهش مي يابد در اين حالت سرمايه گذاران تمايل دارند که سهام يو روي خود را کاهش دهند و مازاد عرضه در بازار از ارزش يورو مي کاهد.


منحني بازده EURIBOR : نرخ پيشنهادي بانک داخلي اروپا عبارت است از نرخ هاي بهره پيشنهاد شده روي وام هاي شبانه و بدون تضمين که بين بانکها بوده و در سيستم بانکداري اروپا رايج مي باشد.اين منحني بازده نرخ هاي EURIBOR پيش بيني شده براي دوره هاي گوناگون را نشان مي دهد و به طور وسيع جهت نرخ مرجع براي پيمانهاي نرخ هاي آينده سلف به کار مي رود.براي اولين بار در دسامبر 1999 توسط فدرال بانکي اروپا معرفي شد.EURIBOR نرخ رايج براي معاملات بازار پولي يورو به صورت گسترده مي باشد.با در نظر گرفتن نرخ متوسط پيشنهاد شده براي معاملات عمده که در بازارهاي پولي اتفاق مي افتد،EUROBAR به عنوان نرخ مرجع براي نرخ هاي بهره بازرگاني قابل توجه سرمايه گذاران مي باشد.نرخ هاي EUROBAR همچنين به عنوان مرجع براي پيمانهاي نرخ سلف آينده و نرخ بهره وري در روشهاي مشابه براي معاملات بر اساس نرخ بهره بين بانکي لندن مي باشد.قرارداد نرخ سلف در آينده يک ابزار مالي بر اساس اوراق مشتقه مي باشد،که در آن يک طرف (خريدار يا قرض گيرنده) موافقت مي کند تا يک نرخ ثابت به طرف ديگر(فروشنده يا قرض دهنده) بپردازد.نرخ ثابت براي يک مقدار توافقي ويژه (همان سرمايه اصلي ) مي باشد که توسط فروشنده FRA نگهداري مي شود.در عوض پرداخت نرخ ثابت،خريدار درآمدهايي را بر حسب نرخ مرجع شناور بر پايه مقدار در نظر گرفته که در اين حالت EUROBAR مي باشد نيز دريافت مي کند.تبادلات نرخ بهره به همين روش کنترل مي شود.يک معامله معمولي در واقع يک پيمان يا قراردادي است که به موجب آن دو طرف روي بهره متعلقه با يکديگر موافقت مي کنند تا اينکه بخواهند روي نرخ بهره ثابت براي يک دوره مخصوص به توافق برسند.هر طرف از معامله به عنوان يک پايه (leg) به حساب مي آيد،که يکي از پايه ها محدود به عايدي بازار شناور مي شود (از قبيل EURIBOR) در حاليکه پايه ديگر طبق همان نرخي که توافق شده است عمل مي کند.

منحني بازده



منحني بازده، بازده ابزارهاي درآمد ثابت را طرح ريزي مي کند. شکل منحني، رابطه بين بازده مورد انتظار و زمان سر رسيد را نشان مي دهد.در اتحاديه اروپا حداقل نرخ پيشنهاد خريد در واقع نرخ مرجع براي نرخهاي بهره کوتاه مدت بوده و عايدي انتشارهاي اوراق قرضه تغييرات اين نرخ را منعکس مي نمايد. . بازده اوراق قرضه بر اساس مدت زمان آن (يعني زمان سررسيد) وهمچنينن اعتبار صادر کننده اين اوراق مي باشد. به منظور جذب سرمايه گذاران ،صادرکنندگاناوراق قرضه غير دولتي بايد بازده بالاتري را پيشنهاد دهند چرا که اين اوراق ريسک بيشتري نسبت به اوراق قرضه با پشتوانه دولتي دارند و سرمايه گذاران انتظار نوعي حق بيمه در ازاي پذيرش اين ريسک اضافي را دارند.همچنين اوراق قرضه بلند مدت در معرض خطر از دست دادن ارزش خود از طريق کاهش اسپرد نقدينگي هستند.اين اصطلاح اشاره به اختلاف بين بازده و نرخ بهره کوتاه مدت دارد.همانطور که نرخ بهره افزايش پيدا مي کند،بازده يک اوراق قرضه ارزش کمتري پيدا مي کند چرا که به اندازه کافي بالا نمي باشد که نرخ بهره در حال افزايش را جبران کند،که موجب کاهش ارزش واقعي بازده مي شود.اگر نرخ بهره کوتاه مدت تا بالاي منحني افزايش پيدا کند،در واقع سرمايه گذار داراي يک اسپرد نقدينگي منفي مي باشد.

منحني بازده عادي

اصطلاح منحني بازده "عادي" به منحني گفته مي شود که به صورت مقعر به سمت بالا انحنا دارد و افزايش در بازده (محور افقي) وقتي زمان سررسيد (محور عمودي) افزايش مي يابد،را نشان مي دهد. اين امر از نظريه APT پيروي مي کند که بيان مي کند که هرچه قدر زمان سر رسيد طولاني تر باشد بازده بالاتر است. اين امر سرمايه گذاران را به نگاه داشتن پول خود در اوراق قرضه بلند مدت با وجود افزايش خطرات که پيشتر گفته شد، ترقيب مي کند.

منحني مسطح

يک منحني بازده مسطح وقتي بوجود مي آيد که اساسا بازده براي تمامي سر رسيدها يکسان باشد. اين نشان مي دهد که سرمايه گذاران حاضر به پذيرش بازده روي ابزارهاي بلند مدت هستند .اين ابزارها شامل حق کارمزد بالاتري از بازده کوتاه مدت فعلي نمي باشند. سرمايه گذاران فقط در صورتي اين را مي پذيرند که احساس کنند که اقتصاد ظرفيت کمي براي رشد و احتمال کمي در افزايش نرخ بهره کوتاه مدت خواهد داشت.

منحني بازده معکوس

منحني بازده معکوس که دامنه آن شيب نزولي در طول زمان دارد نشان دهنده يک چشم انداز منفي براي بازار در آينده هست و مي تواند بر شروع رکود اقتصادي طولاني مدت و يا بحران اقتصادي دلالت داشته باشد. منحني بازده معکوس بدبيني بيشتري را در دراز مدت نسبت به منحني مسطح به همراه دارد -- تا آنجا که در واقع بازده اوراق قرضه دراز مدت کمتر از بازده کوتاه مدت (اسپرد نقدينگي منفي) قرار مي گيرد. اين امر بدين مفهوم است که سرمايه گذاران با اعتقاد به اين که بازده به طور چشمگيري در مواجهه با بدتر شدن اقتصاد پايين مي آيد، مايل به سرمايه گذاري در نرخ جاري هستند.


منحني خميده

يک منحني خميده هنگامي رخ ميدهد که هر دو بازده کوتاه و بلند مدت با هم برابر باشند، اما بازده ميان مدت بالاتر باشد .اين مي تواند نشان دهنده اين باشد که ممکن است اقتصاد وارد دوره اي از رشد شده باشد اما انتظار نمي رود اين رشد براي دراز مدت پابر جا باشد.

توليد ناخالص داخلي


توليد ناخالص داخلي ارزش کل همه کالاها و خدمات توليد شده در داخل مرزهاي يک کشور بخصوص براي يک مدت زمان معين مي باشد.هر چيزتوليد شده در کشور بدون توجه به مليت يا کارگران درگير يا مالکيت شرکت هاي توليد کالا براي محاسبه توليد ناخالص داخلي استفاده مي شود. به طور خلاصه اگر در درون مرزهاي کشور توليد شده باشد،به عنوان بخشي از توليد ناخالص داخلي محاسبه مي شود.اين نمودار درصد تغييرات در توليد ناخالص داخلي را از سه ماهه قبل را نشان مي دهد.
افزايش در توليد ناخالص داخلي به عنوان يک شاخص مثبت ارزيابي مي شود که نشان مي دهد اقتصاد در حال رشد مي باشد.اين امر معمولا" منجر به افزايش تقاضا براي دلار مي شود و مي تواند به عنوان افزايش ارزش اين ارز در بازار مشاهده شود.
هنگاميکه ارزش توليد کشور افزايش مي يابد،آنگاه يک افزايش مشابه در نيروي کار و به احتمال زياد به اشتغال بيشتر و درآمد بالاتر منتج مي شود.با اين وجود يکسري کاستي ها در اين فرض وجود دارد چرا که کار داوطلبانه و همچنين کار انجام شده در اقتصاد زيرزميني در محاسبات اصلي توليد ناخالص داخلي لحاظ نمي شود.در اين مورد،کار انجام شده به صورت زير ميزي يا تبادلات براي ساير کالاها و خدمات قسمتي از نتيجه توليد ناخالص داخلي نمي باشد.


توليد ناخالص داخلي واقعي در مقابل توليد ناخالص داخلي اسمي


هنگاميکه ارزش کالا و خدمات در يک بازه زماني با بازه زماني ديگر مقايسه مي شود،تغييرات در نرخ تورم مي تواند به اختلاف بين نتايج چندگانه توليد ناخالص داخلي منجر شود.به منظور روشن شدن اين مطلب که آيا تورم در آن لحاظ شده است يا نه،اقتصاددانان از واژه توليد ناخالص داخلي واقعي براي نشان دادن نتايج توليد ناخالص داخلي که بر اساس تورم تنظيم شده است استفاده مي کنند.اين روشي مي باشد که به بهترين وجه اقتصاددانان را قادر مي سازد که تعيين کنند آيا اقتصاد درمقايسه با نتايج قبلي افزايش داشته است يا کاهش . ارقام توليد ناخالص داخلي که با تورم تنظيم نشده اند ، معمولا" به عنوان ميزان ناخالص داخلي اسمي يا توليد ناخالص داخلي دلار رايج شناخته مي شوند.


نرخ بيکاري


درصد افرادي که آمادگي لازم براي انجام کار را داشته و در حال حاظر به دنبال آن هستند که استخدام شوند اما قادر نيستند که اين موقعيت را فراهم کنند. براساس اين گزارش،اصطلاح بيکار به اشخاصي که در طي دوره اين بررسي، در سن کار بوده ولي هيچ گونه دستمزدي براي فعاليتهاي خود چه به صورت شغل آزاد و چه به صورت ديگر نداشته اند،گفته مي شود.همچنين بايد در نظر داشت که اين بررسي براي افرادي است که در جامعه حضور داشته و فعالانه به دنبال استخدام بوده اند منظور مي شود.
دانش آموزان و خانه داران هم اگر مانند ديگر افراد جامعه که به صورت تمام وقت مشغول به کار هستند و شامل شرايط گفته شده در بالا مي باشند ، در آن صورت شاغل محسوب مي شوند در غير اينصورت اگر فقط کاري را انجام مي دهند که در مقابل دستمزدي دريافت کنند باز هم به عنوان بيکار محسوب مي شوند.مثلا" اگر يک دانش آموزي که هم اکنون در سن کار مي باشد ولي هنوز استخدام نشده است و در پي کار مي باشد بيکار به حساب مي آيد. تاثير آشکار افزايش بيکاري بر کاهش ميزان هزينه مصرف کننده بر همه کس روشن است، چرا که کاهش در دستمزد باعث اين رويداد مي گردد.علاوه بر اين کارگراني که در حال حاضر مشغول به کار هستند اما در مورد باقي ماندن در سر کار خود مطمئن نيستند هزينه هاي مصرفي خود را به منظور بالا بردن پس اندازها کاهش داده تا اگر از کار برکنار شدند آمادگي لازم براي گذران زندگي را داشته باشند.اين عمل بيشتر باعث کاهش ميزان هزينه مصرف کننده شده و اخراج کارکنان توسط کارفرمايان نه به دليل بي کفايتي بلکه به خاطر اينکه شرکت با مشکلات مالي همراه مي باشد را افزايش مي دهد.

تغييرات استخدام


به تغييرات متوالي در نرخ بيکاري در هر 3 ماه گفته ميشود.افزايش نرخ بيکاري يک شاخص منفي بوده که کاهش در ميزان هزينه مصرف کننده را باعث مي گردد.همچنين کارگراني که در حال حاضر مشغول به کار هستند اما در مورد باقي ماندن در سر کار خود مطمئن نيستند هزينه هاي مصرفي خود را به منظور بالا بردن پس اندازها کاهش داده تا اگر از کار برکنار شدند بتوانند ازپس دوران بيکاري برآيند.به همين دلايل ميزان استخدام به عنوان يک شاخص اقتصادي مهم تلقي مي گردد.

شاخص هزينه کار

گزارش شاخص سه ماهه که هزينه هاي متوسط کار ساعتي را اندازه گيري کرده و طبق يک نمونه کاري در اروپا مي باشد را شامل مي شود، که از قرار زير ميباشد : حقوق مستقيم کارمند به شکل دستمزد و کارمزد، مزاياي کارمند که توسط کارفرما پرداخت مي گردد،پاداشها يا کمک هزينه ها که معمولا" به صورت يک دوره مشخص پرداخت نمي گردد.

خرده فروشي ها

در واقع باعث يک بازخورد روي ميزان هزينه مصرف کننده شده و يکي از اولين گزارشهاي فروش قابل دسترس به صورت ماهيانه مي باشد.هزينه کالاي مصرف کننده بدون در نظر گرفتن هزينه هاي خدمات از قبيل مراقبتهاي بهداشتي و تعليم و تربيت مي باشد.افزايش در شاخص خرده فروشي تاثير مثبت بر روي ارز دارد زيرا آن رشد اقتصاد کشور را باعث مي شود.
گزارش خرده فروشي بدون در نظر گرفتن تورم منتشر مي شود،بنابراين اگر شما بخواهيد يک آمار درست ازتغييرات هزينه خرده فروشي داشته باشيد بايستي اين عامل را هم لحاظ کنيد.آن خيلي رايج است که گزارش فروش چندين بار مورد تجديد قرار گيرد حتي پس از آنکه منتشر مي گردد.در واقع ارائه يک آمار گردآوري شده درست و کامل درباره اطلاعات خرده فروشي بسيار مشکل مي باشد چراکه تعداد پخش کننده هايي که آن را عرضه مي کنند هر کدام آمار جداگانه اي براي وارد کردن در گزارش ارائه مي دهند.

توليد صنعتي

توليد صنعتي ميزان توليد در ساخت، معدن، و صنايع انرژي را اندازه گيري مي کند.افزايش آن نسبت به گذشته به عنوان يک شاخص مثبت قلمداد شده و ميزان رشد اقتصادي را بيان مي کند.واين عامل باعث ميشود که ارزش ارز داخلي در بازار هاي ارزي پابرجا باقي بماند. صنايع نامبرده در اين زمره همگي از اقتصاد کل منطقه جدايي ناپذير مي باشند.يک بخش بزرگ از جمعيت در اين بخشها مشغول به فعاليت مي باشند و رشد مداوم اين بخشها دلالت بر استخدام دائمي کارکنان آن دارد.به عنوان يک شاخص اقتصادي،توليد صنعتي مخصوصا" نقش سازنده اي را ايفا مي کند زيرا اين صنايع فورا" به تغييرات اقتصادي پاسخ مي دهند.براي مثال هنگاميکه اقتصاد در حال رشد مي باشد،تقاضاي مصرف کننده براي کالاهاي ساخته شده معمولا" افزايش مي يابد که اين خود باعث مي گردد که نياز به انرژي براي به کار انداختن کارخانه ها و تسهيلات ديگر افزايش يابد.در حالت عکس تقاضاي مصرف کننده براي کالاهاي بادوام کاهش پيدا کرده و اين عامل فورا" باعث کاهش در ساخت و نيازهاي انرژي مي گردد.


شاخص قيمت مصرف کننده

به عنوان يکي از مهمترين عوامل براي اندازه گيري تورم يک اقتتصاد محسوب مي گردد.تورم يک عامل لازم در رشد اقتصادي مي باشد، اما تورم بيش از 2% زيان آور است چراکه قدرت خريد توسط ارز ملي را پايين مي آورد.هنگاميکه تورم بالانگران کننده مي شود سرمايه گذاران ارز را رها کرده و به دنبال سرمايه گذاري در جاهاي ديگر مي باشند بنابراين ميزان تقاضا براي ارز کاهش مي يابد.CPI تحليل ميزان مصرف کننده از هزينه انجام شده براي خريد يک سبد کالا و خدمات بوده که ارزش شاخص اوليه آن از 100 حساب مي شود.براي مثال وقتي CPI در حال حاضر 112 مي باشد بدان معناست که اکنون اگر بخواهيم سبد کالايي را که در گذشته CPI آن 100 بوده است را بخريم بايد 12% بيشتر بپردازيم .با مقايسه ماهانه CPI شما مي توانيد به آساني تغييرات قدرت خريد مصرف کننده را ماه به ماه ارزيابي کنيد.

شاخص قيمت توليد کننده


شاخص قيمت توليدکننده، تغييرات قيمتي که توليد کننده براي محصولاتش ماه به ماه دريافت مي کند را اندازه گيري مي کند.افزايش آن به عنوان يک شاخص مثبت تلقي شده و منجر به تقاضاي بيشتري براي ارز مي گردد.مشابه با شاخص قيمت مصرف کننده ، شاخص قيمت توليدکننده شاخص قيمت جاري را با ارزش 100 مقايسه ميکند.اين بدان معناست که ارزش PPI (شاخص قيمت توليدکننده) اگر 115 باشد در واقع 15%، بالاتر از پايه اصلي است. اطلاعات با بررسي هايي روي بخشهاي مختلف از قبيل ساخت، کشاورزي ، معدن، و ساير تسهيلات عمومي دوباره بازيافت مي شود.افزايش PPI باعث افزايش ظرفيت خريد کالاها توسط مصرف کننده مي شود.بنابراين، افزايش PPI در يک تورم و سطح رشد قابل قبول نشان از توسعه اقتصادي سالم بوده و اين روند باعث افزايش تقاضا براي ارز ملي مي گردد.توليد کنند گان مي توانند محصولات خود را به فروش برسانند و به هدفهاي توليد خود دست يابند و در نتيجه استخدام دائمي را موجب گردند. به هر حال افزايش PPI اگر از ميزان رشد قابل قبول پيشي بگيرد مي تواند علامت به وجود آمدن تورم در اقتصاد باشد.

تراز تجاري

کل ارزش واردات و کل ارزش صادرات در يک دوره گزارش شده را با هم مقايسه مي کند.ارزش منفي نشان مي دهد که کالاها بيشتر وارد شده اند تا صادر(کسري تجاري)، برعکس ، يک تراز تجاري مثبت به معناي آن است که صادرات از واردات پيشي گرفته (مازاد تجاري).اين گزارش توسط سرمايه گذاران ارز مورد استفاده قرار مي گيرد که ميزان تقاضا براي دلار را نشان مي دهد.حالت مازاد تجاري يا کاهش کسري تجاري نسبت به ماه قبل به طور طبيعي نشان از آن دارد که کشورهاي وارد کننده کالا بايستي ارز خود را به صورت ارز داخلي کشور عرضه کننده کالا در آورند.و اين باعث افزايش تقاضا براي ارز داخلي شده که در نتيجه باعث افزايش ارزش آن مي گردد.
در حالت کسري تجاري يا روند کاهش دهنده مازاد تجاري ، کشور وارد کننده بايستي بيشتر ارز خود را به ارز کشوري که از آنجا کالا خريداري مي کند تبديل کند.اين عامل باعث افزايش عرضه ارز داخلي در بازار فارکس گشته که موجب مي شود تا ارز داخلي ارزش خود را نسبت به ديگر ارز ها از دست بدهد.

حساب جاري

کل سرمايه ورودي جديد به کشور را نشان داده و به عنوان تراز تجاري (يعني صادرات منهاي واردات به علاوه پرداختهاي خالص ورودي شامل بهره و سود سهام به علاوه تمام انتقالات يک جانبه شامل کمکهاي خارجي و مالياتها و هداياي يک طرفه) تلقي مي شود.اگر عدد به دست آمده مثبت باشد، مازاد حساب جاري را و اگر منفي باشد کسري حساب جاري را نشان مي دهد. توجه داشته باشيد که کسري حساب جاري يعني اينکه پول بيشتري به شکل صادرات و يا انتقالات ديگر نسبت به ورود آن به کشور، از کشور خارج شده است.