کانادا_آمار مشترک اقتصادی

 

نرخ هدف شبانه


نرخ هدف شبانه نرخی است که بانک کانادا هنگام پول قرض دادن به دیگر موسسه های مالی بر پایه نرخ شبانه مطالبه می .کند. تغییرات این نرخ روی دیگر نرخ بهره ها از جمله وام های مشتری تاثیر می گذارد زیرا این نرخها موازی با دیگر نرخهای شبانه تغییر می کنند.نرخ هدف شبانه، نرخ بهره ای است که بانک کانادا برای نرخ شبانه در نظر می گیرد و هرگونه تغییر در این نرخ یک شاخص مشخصی از مسیری که سیاست پولی بانکی در پیش می گیرد می باشد.بانک برای تاثیر روی نرخ شبانه از اوراق قرضه اجرایی استفاده می کند که این شامل سه نوع نرخ می شود و تمام این نرخها از نصف یک درصد مشخص شده کمتر می باشد. نقطه میانی این اوراق قرضه در واقع همان نرخ هدف شبانه می باشد که یک چهارم درصد مشخصه از حداکثر نرخ اوراق قرضه (باند) بوده که این خود نیز نرخ جاری بانک می باشد. نرخ بانکی نرخی است که بانک کانادا برای وام های شبانه از موسسات مطالبه می کند.دیگر موسسات که وجوه شبانه قرض می دهند اگر بخواهند که به عنوان رقیب باقی بمانند باید طبق این نرخ عمل کنند. بنابراین بسیار مهم است که بانک کانادا روی تمام عملیات مربوط به وام های شبانه تاثیر بگذارد. حد پایین تراوراق قرضه که یک چهارم درصد مشخص زیرنقطه میانی و یا نرخ هدف شبانه است نرخی است که بانک کانادا بابت سپرده های موسسه های مالی می پردازد. بانک همیشه نصف درصدی که برای نرخ شبانه در نظر گرفته می شود پرداخت می کند و آن با تغییر دادن نرخ هدف و توسعه حدهای بالا و پایین از اوراق قرضه اجرایی می باشد که بانک را قادر می سازد تا بتواند روی دیگر نرخهای بهره تاثیر بگذارد.سرمایه گذاران به نرخهای بهره توجه بسیار دارند چراکه افزایش در نرخهای بهره معمولا باعث رشد تقاضا برای دلار کانادا می گردد.این بدان خاطر است که سرمایه گذاران بازگشت بیشتری را به دلیل افزایش نرخ بهره از این ارز انتظار دارند.


اوراق قرضه اجرایی


بانک کانادا برای اداره نرخهای بهره در اقتصاد کانادا از اوراق قرضه اجرایی استفاده می کند که شامل نرخ هدف با حدود بالاتر و پایین تر می باشد که نشان دهنده نرخ مطالبه شده برای وام های شبانه و بهره پرداخت شده برای سپرده های نقدی می باشد. اوراق قرضه بانک کانادا شامل سه نرخ می باشد و تمام این نرخها از نصف یک درصد مشخص شده کمتر می باشد. نقطه میانی این اوراق قرضه در واقع همان نرخ هدف شبانه می باشد که یک چهارم درصد مشخصه از حداکثر نرخ اوراق قرضه (باند) بوده که این خود نیز نرخ جاری بانک می باشد. نرخ بانکی نرخی است که بانک کانادا برای وام های شبانه از موسسات مطالبه می کند.دیگر موسسات که وجوه شبانه قرض می دهند اگر بخواهند که به عنوان رقیب باقی بمانند باید طبق این نرخ عمل کنند. بنابراین بسیار مهم است که بانک کانادا روی تمام عملیات مربوط به وام های شبانه تاثیر بگذارد. حد پایین تراوراق قرضه که یک چهارم درصد مشخص زیرنقطه میانی و یا نرخ هدف شبانه است نرخی است که بانک کانادا بابت سپرده های موسسه های مالی می پردازد. بانک همیشه نصف درصدی که برای نرخ شبانه در نظر گرفته می شود پرداخت می کند و آن با تغییر دادن نرخ هدف و توسعه حدهای بالا و پایین از اوراق قرضه اجرایی می باشد که بانک را قادر می سازد تا بتواند روی دیگر نرخهای بهره تاثیر بگذارد.سرمایه گذاران به نرخهای بهره توجه بسیار دارند چراکه افزایش در نرخهای بهره معمولا باعث رشد تقاضا برای دلار کانادا می گردد.این بدان خاطر است که سرمایه گذاران بازگشت بیشتری را به دلیل افزایش نرخ بهره از این ارز انتظار دارند.


نرخ اصلی


نرخی که مشتریان مقدم موسسات وام دهنده باید پرداخت کنند. از آنجا که این مشتریان حداقل ریسک را عرضه می کنند، وام دهندگان می توانند بهترین نرخ بهره را به آنها ارائه دهند. افزایش نرخ بهره معمولا منجر به افزایش تقاضا برای دلار می شود چراکه سرمایه گذاران می توانند بازده بالاتری را وقتی نرخ بهره افزایش می یابد انتظار داشته باشند.نرخ اصلی در پاسخ به تغییرات در نرخ وجوه فدرال (نرخی که در آن بانک ها وجوهی را به هم قرض می دهند) نوسان می کنند و به طور معمول 3 درصد امتیاز بالاتر از نرخ اعتبارات فدرال می باشد. نرخ اصلی یک نرخ تجاری است که بانکها آنرا برای عموم تبلیغ می کنند و سایر نرخهای بهره از قبیل وام های مسکن و وام خودرو بر اساس نرخ اصلی هستند و اغلب به عنوان "نرخ اصلی مازاد" یک درصد معین می باشد. از آنجا که این نرخها برای مشتریان تجاری تبلیغ می شود ، بانک های بزرگ به طور معمول نرخهای بسیار شبیه ای را به منظور حفظ توان رقابتی ارائه می دهند.


>نرخ بانکی


نرخی است که طبق آن بانک کانادا به موسسات مالی وجوه قرض می دهد.نرخ بانکی جزو لاینفک سیاست پولی بانک بوده و نرخ رایجی است که دیگر نرخهای بهره از آن گرفته می شوند.به خاطر اینکه نرخهای بهره تاثیر مستقیمی روی ارزش ارز در بازار فارکس دارند، سرمایه گذاران توجه ویژه ای به تغییرات نرخ بهره بانکی دارند.


متوسط نرخ شبانه REPO در کانادا


قرارداد های (REPO) شبانه توافقنامه هایی هستند که بر طبق آن وام های شبانه توسط اوراق بهادار تضمینی خزانه آمریکا تضمین می گردند. این اوراق توسط موسسه های مالی به دیگر موسسه هایی که به طور موقت با مازاد نقدینگی مواجه می باشند فروخته می شود و طبق آن فروشنده دوباره این اوراق را با قیمت توافق شده قبلی در روز بعد خریداری می نماید. نرخ REPO شبانه کانادا (CORRA) متوسط معاملات REPO های گزارش شده در بازار شبانه روزی می باشد.REPO های شبانه عمدتا توسط موسسه های مالی بزرگ که نیازبه پول نقد جهت اعمالی از قبیل پرداخت پایان روزی دارند مورد استفاده قرار می گیرند.معمولا این موسسات دارایی هایی دارند که به صورت انواع اوراق قرضه و تضمین نامه ها برای ارائه به موسسات دارنده مازاد پول نقد به عنوان وثیقه مورد استفاده قرار می گیرد. عملا موسساتی که نیازمند به پول نقد هستند دارایی های همراه خود را به شرط آنکه با یک قیمت از پیش توافق شده دوباره بتوانند در روز بعد بخرند می فروشند.معمولا (CORPA) از نرخ بانکی پایین تر می باشد. برای خریدار REPO یک REPO شبانه وسیله ای است برای فراهم کردن سرمایه مورد نیاز بدون آنکه خریدارمجبور باشد دارایی خود را به صورت نقد درآورد .در عوض این REPO یک مبلغی به صورت نرخ بهره توافقی نصیب خریدار می نماید چرا که این قرارداد خریدار را قادر می سازد تا با استفاده از مازاد پول خود یک بهره اضافی نصیبش گردد از آنکه بخواهد آنرا به صورت سپرده نزد بانک کانادا قرار دهد.


نرخ تامین مالی بازار پول شبانه


به نرخ متوسطی که موسسه های مالی می پردازند تا پول شبانه از موسسه هایی با مازاد وجه دریافت کنند گفته می شود.تغییرات این نرخ می تواند روی نرخهای بهره بانکی دیگر که بانکها برای وام های بازرگانی و یا بازده اوراق قرضه و دیگر اوراقها با درآمد ثابت می پردازند تاثیر بگذارد. نرخ بازار پول شبانه کانادا (CORRA) توسط موسسه های مالی استفاده می شود تا بتوانند از موسسه هایی با مازاد وجه پول قرض کرده و کمبود مالی خود را برطرف سازند(به ویژه برای پرداخت پایان روزی).نرخ مبنا برای بازار شبانه روزی نرخی بانکی شبانه پیشنهاد شده توسط بانک کانادا بوده اما موسسه ها آزاد هستند تا نرخهای خود را خود تنظیم کرده که به نوع اوراق مالی که در معاملات استفاده می شود و به همان اندازه به ریسکها و وثیقه های بکار برده شده برای وام بستگی دارد. OMMFR متوسط نرخهای گزارش شده توسط موسسه های شرکت کننده می باشد. متداولترین اوراق استفاده شده شامل رسیدهای سپرده مدت دار،قراردادهای REPO و وام های بانکی بدون وثیقه می باشد.


منحنی درآمد ثابت


تاریخ عودت ها برای اوراق قرضه را پی گیری می کند . بازده های اوراق قرضه یک رابطه معکوس با نرخهای بهره دارند و این بدان معناست همچنانکه نرخ بهره بالا می رود،از ارزش اوراق قرضه معامله شده با نرخهای بهره ثابت در بازار ثانویه اوراق قرضه ، کاسته می شود. یک ورق قرضه معادل با وامی است که صادر کننده ورق (قرض گیرنده) پولی را از نگهدارنده ورق (قرض دهنده) دریافت می کند.در عوض صادر کننده ورق موافقت می کند تا مقدار پول اصلی ورق را (سرمایه اصلی)،به علاوه بهره سند قرضه تا تاریخ سررسید تعیین شده بازگرداند.به خاطر اینکه اوراق قرضه یک نرخ بهره از پیش تعیین شده را پرداخت می کنند،به آنها اوراقی با سود ثابت گفته می شود.هنگامیکه نرخهای بهره افزایش پیدا می کند صادر کنندگان جدید اوراق قرضه بازده بالاتری را پرداخت می نمایند تا بتوانند با دیگر گزینه های سرمایه گذاری رقابت کنند.این بدان معناست که اوراق صادر شده قبل از بالا رفتن نرخ بهره وبا پرداخت یک بازده پایین تر نسبت به اوراق منتشره جدید از ارزش کمتری نسبت به اوراق جدید برخوردار می باشند که این خود را در ارزش اوراق معامله شده در بازار ثانویه نشان می دهد.زیرا ارزش این اوراق رابطه تنگاتنگی با نرخ بهره در این روش دارد،بنابراین سفته بازان اوراق قرضه توجه ویژه ای به تغییرات نرخ های بهره دارند.


 منحنی بازده


این منحنی، بازده ابزار درآمد ثابت گوناگون را نشان می دهد. شکل منحنی رابطه بین بازده مورد انتظار و زمان سر رسید را نشان می دهد. در کانادا ،نرخ بانکی نرخ مرجع برای نرخهای بهره کوتا ه مدت بوده و عایدی ها ی صدوراوراق قرضه داخلی باعث تغییرات نرخ بانکی می شود.بازده اوراق قرضه بر پایه مدت زمان اوراق قرضه (یعنی بر اساس زمان سر رسید) و همچنین اعتبار صادر کننده آن می باشد. به منظور جذب سرمایه گذاران ، صادرکنندگان اوراق قرضه غیر دولتی باید بازده بالاتری را پیشنهاد دهند چراکه این اوراق ریسک بیشتری نسبت به اوراق قرضه با پشتوانه دولتی دارند و سرمایه گذاران انتظار نوعی حق بیمه در ازای پذیرش این ریسک اضافی را دارند.همچنین اوراق قرضه بلند مدت در معرض خطر از دست دادن ارزش خود از طریق کاهش اسپرد نقدینگی هستند. این اصطلاح اشاره به اختلاف بین بازده و نرخ بهره کوتاه مدت دارد. همانطور که نرخ بهره افزایش پیدا می کند، بازده یک اوراق قرضه ارزش کمتری پیدا می کند چراکه به اندازه کافی بالا نمی باشد که نرخ بهره در حال افزایش را جبران کند ، که موجب کاهش ارزش واقعی بازده میشود. اگر نرخ بهره کوتاه مدت تا بالای منحنی بازده افزایش پیدا کند، در واقع سرمایه گذار دارای یک اسپرد نقدینگی منفی هستند.

منحنی بازده نرمال

اصطلاح منحنی بازده "نرمال" منحنی می باشد که به صورت مقعر به سمت بالا می باشد. این نشان دهنده افزایش بازده (محور طولها) بر حسب افزایش زمان سرسید (محور عرضها) می باشد. این مطابق نظریه APT است که می گوید هرچقدر مدت سر رسید طولانی تر باشد، بازده افزایش می یابد. این رویکرد باعث تشویق سرمایه گذارانی که مایل به نگه داشتن پول خود در اوراق قرضه بلند مدت با وجود افزایش خطراتی که پیشتر گفته شد، می باشند.

منحنی مسطح

یک منحنی بازده مسطح وقتی بوجود می آید که اساسا بازده برای تمامی سر رسیدها یکسان باشد. این نشان می دهد که سرمایه گذاران حاضر به پذیرش بازده روی ابزارهای بلند مدت هستند .این ابزارها شامل حق کارمزد بالاتری از بازده کوتاه مدت فعلی نمی باشند. سرمایه گذاران فقط در صورتی این را می پذیرند که احساس کنند که اقتصاد ظرفیت کمی برای رشد و احتمال کمی در افزایش نرخ بهره کوتاه مدت خواهد داشت.

منحنی بازده معکوس

منحنی بازده معکوس که دامنه آن شیب نزولی در طول زمان دارد نشان دهنده یک چشم انداز منفی برای بازار در آینده هست و می تواند بر شروع رکود اقتصادی طولانی مدت و یا بحران اقتصادی دلالت داشته باشد. منحنی بازده معکوس بدبینی بیشتری را در دراز مدت نسبت به منحنی مسطح به همراه دارد -- تا آنجا که در واقع بازده اوراق قرضه دراز مدت کمتر از بازده کوتاه مدت (اسپرد نقدینگی منفی) قرار می گیرد. این امر بدین مفهوم است که سرمایه گذاران با اعتقاد به این که بازده به طور چشمگیری در مواجهه با بدتر شدن اقتصاد پایین می آید، مایل به سرمایه گذاری در نرخ جاری هستند.

منحنی خمیده

یک منحنی خمیده هنگامی رخ میدهد که هر دو بازده کوتاه و بلند مدت با هم برابر باشند، اما بازده میان مدت بالاتر باشد .این می تواند نشان دهنده این باشد که ممکن است اقتصاد وارد دوره ای از رشد شده باشد اما انتظار نمی رود این رشد برای دراز مدت پابر جا باشد.

تولید ناخالص داخلی


تولید ناخالص داخلی ارزش کل همه کالاها و خدمات تولید شده در داخل مرزهای یک کشور بخصوص برای یک مدت زمان معین می باشد. هر چیز تولید شده در کشور بدون توجه به ملیت مالکیت شرکت های تولید کالا برای تولید کالا استفاده می شود – به طور خلاصه، اگر در درون مرزهای کشور تولید شده باشد، به عنوان بخشی از تولید ناخالص داخلی محاسبه می شود. این نمودار درصد تغییرات در تولید ناخالص داخلی را از سه ماهه قبل را نشان می دهد.افزایش در تولید ناخالص داخلی به عنوان یک شاخص مثبت ارزیابی می شود که نشان میدهد اقتصاد در حال رشد می باشد.این امر معمولاً منجر به افزایش تقاضا برای دلار می شود و می تواند به عنوان افزایش ارزش این ارز در بازار مشاهده شود. هنگامی که ارزش تولید کشور افزایش می یابد، آنگاه یک افزایش مشابه در نیروی کار و به احتمال زیاد به اشتغال بیشتر و درآمد بالاتر منتج میشود.با این وجود یکسری کاستی ها در این فرض وجود دارد، چراکه کار داوطلبانه و همچنین کار انجام شده در اقتصاد زیر زمینی در محاسبات اصلی تولید ناخالص داخلی لحاظ نمی شود. در این مورد، کار انجام شده "به صورت زیر میزی" یا تبادلات برای سایر کالاها و خدمات قسمتی از نتیجه تولید ناخالص داخلی نمی باشد.


تولید ناخالص داخلی واقعی در مقابل تولید ناخالص داخلی اسمی


هنگامی که ارزش کالا و خدمات در یک بازه زمانی با بازه زمانی دیگر مقایسه می شود، تغییرات در نرخ تورم می تواند به اختلاف بین نتایج چندگانه تولید ناخالص داخلی منجر شود. به منظور روشن شدن این مطلب که آیا تورم در آن لحاظ شده است یا نه، اقتصاددانان از واژه تولید ناخالص داخلی واقعی برای نشان دادن نتایج تولید ناخالص داخلی که بر اساس تورم تنظیم شده است استفاده می کنند. این مقداری می باشد که به بهترین وجه اقتصاددانان را قادر می سازد که تعیین کنند که آیا اقتصاد در یک بازه زمانی افزایش داشته است یا کاهش .ارقام تولید ناخالص داخلی که با تورم تنظیم نشده اند ، معمولا به عنوان میزان تولید ناخالص داخلی اسمی یا تولید ناخالص داخلی دلار رایج شناخته می شوند.


بررسی نیروی کار


بررسی ماهیانه که یک تصویری از نرخهای استخدام در حال حاضر ، میزان ساعتهای کارشده ، و از کارافتادگی در یک بخش را نشان می دهد.افزایش استخدام به عنوان یک شاخص مثبت نشان دهنده یک توسعه اقتصادی قوی که فرصتهای استخدامی فراهم کرده و ثروت مازاد برای آن دسته از افرادی که تقاضای دلار دارند را فراهم می آورد .اداره آمار کانادا بررسی ماهیانه نیروی کار را در دستور خود قرار داده و آن را برای حدودا 60000 خانوار اجرا کرده تا یک ارزیابی دقیق از سطح استخدام در داخل کشور را کسب کند. LFS اطلاعات استخدام را به بخشهای گوناگون شامل دستمزدهای متوسط و ساعات کار متوسط تقسیم بندی می کند.این بررسی حدوداً نزدیک به پانزدهم هر ماه صورت می گیرد هدف اصلی LFS این است که تمام کانادایی هایی را که در سن کار هستند در یکی از سه تا طبقه بندی قرار دهند : استخدام شده، استخدام نشده، مشغول به کار نبوده یا به دنبال کار نیستند.


نرخ بیکاری


درصد افرادی که آمادگی لازم برای انجام کار را داشته (یعنی آنهایی که در سن کار هستند) و در حال حاضر به دنبال آن هستند که استخدام شوند اما قادر نیستند که این موقعیت را فراهم کنند. بر طبق این محاسبه، بیکاربه کسانی گفته می شوند که فعالانه به دنبال استخدام هستند وآنهایی که به دلایلی در جستجوی کار نیستند نیز به حساب نمی آیند. افزایش بیکاری به عنوان یک شاخص منفی محسوب می گردد زیرا تقاضای افراد بیکار برای کالا و خدمات کاهش می یابد. تاثیر بارزافزایش جمعیت ،کاهش مخارج مصرف کننده می باشد زیرا مساعدات افراد بیکار از دستمزد آنان زمانی که مشغول به کار بودن کمتر می باشد و کاهش در مخارج سریعترین پاسخ خانوارهای دچار شده می باشد. علاوه بر این کارگرانی که در حال حاضر مشغول به کار هستند اما در مورد باقی ماندن در سر کار خود مطمئن نیستند هزینه های مصرفی خود را به منظور بالا بردن پس اندازها کاهش داده تا اگر از کار برکنار شدند آمادگی لازم برای گذران زندگی را داشته باشند.این عمل بیشتر باعث کاهش میزان هزینه مصرف کننده شده و اخراج کارکنان توسط کارفرمایان نه به دلیل بی کفایتی بلکه به خاطر اینکه شرکت با مشکلات مالی همراه می باشد را افزایش می دهد. در کانادا ، اکثر افراد بیکارکه شغل خود را از دست داده اند مشمول پرداخت بیمه اشتغال می گردند. این تعداد به هر حال برابر با تعداد افراد بیکار داخل کشورنیست چرا که همه بیکاران مشمول این بیمه نمی گردند. بعضی افراد از جمله آنهایی که کشور مادری خود را ترک کرده اند و یا کارگران استخدام شده فصلی انتظار می روند که به کار قبلی خود برگردند.


خرده فروشی ها


 بازخورد هزینه های مصرف کننده را ارائه می دهد و یکی از اولین گزارشهای فروش موجود در هر ماه می باشد. تنها به طور انحصاری هزینه کالاهای مصرفی را دنبال می کند و شامل هزینه های خدمات از قبیل مراقبت های بهداشتی و آموزش و پرورش نمی شود. افزایش شاخص خرده فروشی دارای اثر مثبت بر روی ارز می باشد چراکه رشد اقتصاد کشور را نشان می دهد.گزارش خرده فروشی بدون در نظر گرفتن نرخ تورم منتشر می شود ، بنابراین برای دریافت اندازه درست تغییر واقعی هزینه های خرده فروشی ، شما باید نرخ تورم را نیز در نظر بگیرید. تغییرات قابل ملاحظه در گزارش خرده فروشی حتی پس از انتشار آن غیر معمول نمی باشد چراکه تدوین اطلاعات دقیق و کامل داده های خرده فروشی می تواند بسیار دشوار باشد.


شاخص خرده فروشی اصلی


گزارش خرده فروشی اصلی همان اطلاعات گزارش خرده فروشی را ارائه می دهد، اما تعمداً شامل هزینه های مربوط به وسایل نقلیه از جمله فروش اتومبیل های جدید و خرید بنزین نمی شود. افزایش میزان خرده فروشی اصلی دارای یک اثر مثبت روی دلار می باشد و رشد اقتصادی را نشان می دهد.گزارش خرده فروشی بدون در نظر گرفتن نرخ تورم منتشر می شود ، بنابراین برای دریافت اندازه درست تغییر واقعی هزینه های خرده فروشی ، شما باید نرخ تورم را نیز در نظر بگیرید. تغییرات قابل ملاحظه در گزارش خرده فروشی حتی پس از انتشار آن غیر معمول نمی باشد چراکه تدوین اطلاعات دقیق و کامل داده های خرده فروشی می تواند بسیار دشوار باشد.


شروع مسکن سازی

گزارش شروع مسکن سازی تعداد خانه های خصوصی تازه ای را نشان می دهد که شروع به ساخت و ساز آنها در طول دوره گزارش دهی آغاز شده است. گزارش شروع مسکن سازی به عنوان یکی از شاخص های دقیق سلامت کلی اقتصاد شناخته می شود و همچنین اطلاعات زیادی در مورد سطح ضریب اطمینان عمومی برای آینده اقتصادی خودشان را ارائه می دهد.خانه های جدید به احتمال زیاد بزرگترین سرمایه گذاری افراد خواهد بود ، و اکثر خریداران خانه جدید نیاز به وامهای بلند مدت به منظور خرید خانه های خود دارند. اگر شاخص شروع مسکن سازی در حال افزایش باشد ، این نشانه ای مطمئن است که پول کافی در نظام مالی برای بودجه طرحهای توسعه جدید وجود دارد. همچنین نشان می دهد که مردم ضریب اطمینان لازم برای دریافت وام های مسکن دارند چراکه آنها احساس میکنند که قادر به حفظ پرداخت مورد نیاز هستند.از طرف دیگر، اگر شاخص شروع مسکن سازی کاهش داشته باشد، نشان دهنده کاهش تقاضا برای خانه های جدید می باشد و این معمولا به عنوان یک نشانه -- یا تایید -- کاهش رشد اقتصادی تفسیر می شود. صنعت مسکن یکی از بزرگترین کارفرمایان مستقیم کشور می باشد و همچنین از بسیاری از صنایع که به فروش خانه ها برای رونق کسب و کار شان احتیاج دارند پیشتیبانی می کند. بنابراین همیشه نگرانی در مورد افت شاخص شروع مسکن سازی وجود داشته و باعث کاهش ارزش دلار می گردد.

شاخص خريد مديران


این شاخص میزان پیش بینی بخش تولید کشور را برآورد کرده و با اعلام ماهیانه تغییرات خرید توسط کارخانجات کشور کانادا ، رشد اقتصادی را پیش بینی می نماید.ارزش 50 افزایش در خرید را نشان می دهد در حالیکه ارزش زیر 50 نشان دهنده کاهش در خرید می باشد. اجرای یک نمونه از آن بازخور دی را روی خرید فراهم میکند و نشان می دهد که آیا سطح خرید افزایش داشته یا کاهش و یا بدون تغییر نسبت به ماه قبل مانده است.قضیه ثابت شده درمورد PMI آن است همانطور که فروش بالا می رود مدیران خرید بایستی مواد اولیه اضافی خریداری کرده تا بتوانند کالاهای تمام شده بیشتری را تولید کنند. افزایش در PMI همچنین ضریب اطمینان برای اقتصاد بوده طوریکه تولید اضافی نشان دهنده ظرفیت بالاتر در اقتصاد بوده و شرکتها تمایل دارند که تنها در صورت اطمینان از وجود تقاضای مستمر برای محصولاتشان مخارج خود را بالا ببرند.مشابه هر اندیکاتور تولید و فروش : CPI ، شاخص خرده فروشی و غیره یک افزایش شدید در PMI ممکن است یک هشدار برای افزایش در تورم باشد. بر خلاف این، یک شاخص PMI بالاتر به عنوان یک فاکتور مثبت برای اقتصاد محسوب می شود و معمولا تقاضای مستمر را برای دلار ساپورت می کند.


شاخص بهای تولید کننده


تغییر بهای کالاهای فروخته شده توسط تولیدکنندگان را مورد سنجش قرار می دهد که شاخص پایه آن از 100 محسوب می گردد. بر خلاف ارقام خرده فروشی PPI شامل مالیات یا هر نوع مبالغ مربوط به پخش یا حمل که معمولا به محصولات در زنجیره تامینی اضافه می شوند نمی گردد . افزایش در شاخص PPI نشان دهنده یک اقتصاد در حال توسعه با اطمینان منطقی از ادامه استخدام افراد مشغول به کار در بخش تولید می باشد. PPI یک شاخص بسیار مهم در بازار می باشد که به عنوان نشان دهنده سطوح تورم مورد توجه قرار می گیرد.شبیه به دیگر شاخصها که بر پایه تورم بنا شده اند افزایش در PPI نشان می دهد که افزایش نرخ بهره قصد دارد که با تورم مبارزه کند. وجود احتمالی افزایش نرخ بهره ممکن است باعث تقاضا برای ارز به عنوان مقوله سرمایه گذاری تلقی شود که سرمایه گذاران انتظار دارند در حالت افزایش نرخ بهره عودت آن نیز افزایش یابد.


شاخص اصلی بهای تولید کننده


بر اساس شاخص بهای تولید کننده بوده ولی این شاخص آیتم های بی ثبات از قبیل انرژی و غذا که می توانند آمار PPI را منحرف کنند همچنین نوسانات در قیمت نفت به طور موقت و یا دیگر رویدادهای غیر قابل پیش بینی را شامل نمی شود. با حذف کردن این آیتم ها که اغلب باعث انحراف در آمار تورم می شود شاخص PPI اصلی به عنوان یک وسیله قابل اعتماد تر برای پیش بینی تورم نسبت به شاخص PPI می باشد.


شاخص اصلی بهای مصرف کننده


شاخص CPI اصلی هم به روش مشابه با CPI محاسبه می گردد به جز اینکه آیتم هایی با نوسان بالا از قبیل انرژی و غذا را شامل نمی گردد.زیرا اینگونه آیتم ها در مقابل نوسانات قیمتی آسیب پذیر هستند بنابراین می توانند باعث انحراف در محاسبه CPI گردند.برای همین شاخص CPI اصلی به عنوان شاخص دقیق تر برای تورم در نظر گرفته می شود.


شاخص بهای مصرف کننده


CPI یکی از تاثیرگذارترین شاخص ها روی تورم کنونی در یک اقتصاد محسوب می گردد.هنگامی که تورم بالا موجب نگرانی می شود،سرمایه گذاران ارز را رها کرده و به دنبال راههای دیگری برای سرمایه گذاری می روند که این عمل باعث کاهش تقاضا برای ارز دلار در بازار فارکس می گردد. تورم برای یک اقتصاد در حال رشد لام می باشد اما عبور آن از 2% مضربوده چراکه از قدرت خرید دلار می کاهد. CPI تحلیل میزان مصرف کننده از هزینه انجام شده برای خرید یک سبد کالا و خدمات بوده که ارزش شاخص اولیه آن از 100 حساب می شود.برای مثال وقتی CPI در حال حاضر 112 می باشد بدان معناست که اکنون اگر بخواهیم سبد کالایی را که در گذشته CPI آن 100 بوده است را بخریم باید 12% بیشتر بپردازیم .با مقایسه ماهانه CPI شما می توانید به آسانی تغییرات قدرت خرید مصرف کننده را ماه به ماه ارزیابی کنید.


حساب جاری


کل سرمایه ورودی جدید به کشور را نشان داده و به عنوان تراز تجاری (یعنی صادرات منهای واردات به علاوه پرداختهای خالص ورودی شامل بهره و سود سهام به علاوه تمام انتقالات یک جانبه شامل کمکهای خارجی و مالیاتها و هدایای یک طرفه) تلقی می شود.اگر عدد به دست آمده مثبت باشد، مازاد حساب جاری را و اگر منفی باشد کسری حساب جاری را نشان می دهد. توجه داشته باشید که کسری حساب جاری یعنی اینکه پول بیشتری به شکل صادرات و یا انتقالات دیگر نسبت به ورود آن به کشور، از کشور خارج شده است.


تراز تجاری


کل ارزش واردات و کل ارزش صادرات در یک دوره گزارش شده را با هم مقایسه می کند.ارزش منفی نشان می دهد که کالاها بیشتر وارد شده اند تا صادر(کسری تجاری)، برعکس ، یک تراز تجاری مثبت به معنای آن است که صادرات از واردات پیشی گرفته (مازاد تجاری).این گزارش توسط سرمایه گذاران ارز مورد استفاده قرار می گیرد که میزان تقاضا برای دلار را نشان می دهد.حالت مازاد تجاری یا کاهش کسری تجاری نسبت به ماه قبل به طور طبیعی نشان از آن دارد که کشورهای وارد کننده کالا بایستی ارز خود را به صورت ارز داخلی کشور عرضه کننده کالا در آورند.و این باعث افزایش تقاضا برای ارز داخلی شده که در نتیجه باعث افزایش ارزش آن می گردد.
در حالت کسری تجاری یا روند کاهش دهنده مازاد تجاری ، کشور وارد کننده بایستی بیشتر ارز خود را به ارز کشوری که از آنجا کالا خریداری می کند تبدیل کند.این عامل باعث افزایش عرضه ارز داخلی در بازار فارکس گشته که موجب می شود تا ارز داخلی ارزش خود را نسبت به دیگر ارز ها از دست بدهد.