استرالیا _ آمار مشترک اقتصادی |
نرخ بهره رسمی |
نرخی است که موسسه های مالی از دیگر موسسه ها برای وام های شبانه در سیستم بانکداری استرالیا مطالبه می نمایند.نرخ بهره رسمی ، نرخ رایج اساسی بوده و تغییر در آن بر روی نرخهای بهره دیگر شامل نرخ های بازرگانی بانکی تاثیر می گذارد و نرخی است که دولت برای شرایط کنونی اقتصادی در نظر می گیرد. هیئت مدیره بانک استرالیا (RBA)بعد از مشخص کردن سیاست پولی که قصد دارد دنبال نماید در مورد هدف مشخص نرخ بهره تصمیم می گیرد نرخ بهره واقعی بانکی در نتیجه میزان تقاضا و عرضه و میزان وجوه در تسهیلات وام شبانه می باشد.وام دهندگان شخصی در تعیین میزان نرخ بهره پول خود آزاد هستند اما اگر بخواهند در بازار به صورت رقیب بمانند نرخ وام خود را با اندکی تغییر نسبت به دیگر وام دهندگان تعیین می نمایند. RBA نرخ بهره را به طور مستقیم تحمیل نمی کند بلکه با توجه به میزان فعالیت بازار آزاد در مورد نرخ بهره تصمیم می گیرد. این به نوبه خود باعث نشت اقتصادی از طریق سیستم بانکداری کل می گردد. طوریکه افزایش در نرخ بهره معمولا منجر به افزایش در دیگر نرخ بهره ها در اقتصاد می شود.استفاده RBA از عملکردهای بازار آزاد شامل اجرای کنترل روی تهیه وجوه استفاده شده توسط بانکها و موسسه های مالی جهت تبادلات تعیین شده بین آنها می باشد. این وجوه نزد بانک مرکزی تحت عنوان وجوه واریزی مبادله شده نگه داشته می شود. اگر RBA تعیین کند که جهت کاهش نرخ بهره لازم است که سیاستی در پیش گرفته شود آنگاه بانک ذخیره وجوه را افزایش داده تا اینکه بانکها از وجوه اشباع شوند با تهیه وجوه واریزی مبادله شده که بیشتر از خواسته بانکهای تجاری می باشد آنها را متمایل می کند تا میزان پولی که به صورت وام در اختیار بازار قرار می دهند را افزایش داده و به این صورت از میزان وجه ذخیره شده نیز بکاهند این افزایش در میزان ذخیره پول منجر به کاهش در نرخ بهره گشته زیرا قرض دهندگان مایلند که به منظور جذب قرض گیرندگان نرخهای بهره کمتری را نسبت به دیگر قرض دهندگان پیشنهاد نمایند. از طرف دیگر اگر بانک مرکزی بخواهد که نرخ بهره را افزایش دهد ، شاید بخواهد با نگرانی ها در مورد افزایش تورم مقابله کند ،اقدام به کاهش وجوه می نماید.این منجر به افزایش بیشتر نرخهای وام می گردد ( یعنی نرخ بهره ) و زمانیکه موسسه های مالی به یکدیگر وجوه شبانه قرض می دهند این افزایش هزینه به صورت افزایش در نرخهای بازرگانی نمایان گشته و موجب تشکیل نشست بانک مرکزی به منظور افزایش در نرخهای بهره می شود. نتیجه مورد انتظار این است که مصرف کنند گان و صاحبان مشاغل خرید های عمده خود را به تعویق انداخته به این امید که نرخهای بهره کاهش پیدا خواهد کرد در نتیجه آن مخارج کاهش پیدا کرده که خود موجب آزاد شدن فشار تورم می گردد.
نرخ سود متغیر شبانه |
سودی است که طبق سود سهام تولید شده توسط دو طرف (LEG) توافق نامه رد و بدل می شود.یک طرف معامله روی پرداخت نرخ بهره ثابت برای یک مقدار مشخص به جای پرداخت برای همین مقدار مشخص اما به صورت نرخ شناور بر اساس نرخ بهره شبانه استرالیا ، توافق می کند . نرخ سود متغیر شبانه بر اساس مفهوم نرخ سود متغیر شبانه در جائیکه دو طرف روی یک نرخ بهره متعلقه (جمع شده) و طبق یک مقدار توافق شده (همان سرمایه اصلی) در عوض نرخ بهره ثابت در یک مقدار مشخص زمانی با یکدیگر توافق می کنند. هر کدام از طرفین به عنوان یک LEG (پایه) شناخته می شوند که یکی از پایه ها وابسته به عایدی بازار شناور بوده (در این مورد نرخ بهره شبانه بانک مرکزی استرالیا می باشد) حال آنکه دیگر پایه وابسته به نرخ ثابت توافق شده می باشد. . نرخ سود متغیر شبانه عموما کوتاه مدت می باشند که بین 1 هفته تا کمتر از یک سال می باشد. نرخ سود متغیر معمولی برای یک مدت زمان پیوسته بوده در حالیکه نرخ سود متغیر شبانه برای مدت زمانی است که سررسید توافق نامه فرا می رسد. نرخ سود متغیر شبانه توسط موسسه های مالی به عنوان وسیله ای است که تغییرات در نرخ بهره شبانه را محدود می کند و می تواند تضمینی باشد برای بازگشت سرمایه اصلی که به صورت سهام و یا معاملات سلف در توافق نامه نرخ سود متغیرمی باشد.نرخ سود متغیر در این روش به طور قابل توجه ای از میزان ریسک نسبت به سرمایه اصلی تبادل شده می کاهد.
منحنی بازده |
این منحنی، بازده ابزار درآمد ثابت را نشان می دهد. شکل منحنی
رابطه بین بازده مورد انتظار و زمان سر رسید را نشان می دهد. بازده اوراق قرضه بر
پایه مدت زمان اوراق قرضه (یعنی بر اساس زمان سر رسید) و همچنین اعتبار صادر کننده
آن می باشد. به منظور جذب سرمایه گذاران ، صادرکنندگان اوراق قرضه غیر دولتی باید
بازده بالاتری را پیشنهاد دهند چراکه این اوراق ریسک بیشتری نسبت به اوراق قرضه با
پشتوانه دولتی دارند و سرمایه گذاران انتظار نوعی حق بیمه در ازای پذیرش این ریسک
اضافی را دارند.همچنین اوراق قرضه بلند مدت در معرض خطر از دست دادن ارزش خود از
طریق کاهش اسپرد نقدینگی هستند. این اصطلاح اشاره به اختلاف بین بازده و نرخ بهره
کوتاه مدت دارد. همانطور که نرخ بهره افزایش پیدا می کند، بازده یک اوراق قرضه ارزش
کمتری پیدا می کند چراکه به اندازه کافی بالا نمی باشد که نرخ بهره در حال افزایش
را جبران کند ، که موجب کاهش ارزش واقعی بازده میشود. اگر نرخ بهره کوتاه مدت تا
بالای منحنی بازده افزایش پیدا کند، در واقع سرمایه گذار دارای یک اسپرد نقدینگی
منفی هستند.
منحنی بازده نرمال
اصطلاح منحنی بازده "نرمال" منحنی می باشد که به صورت مقعر به سمت بالا می باشد.
این نشان دهنده افزایش بازده (محور طولها) بر حسب افزایش زمان سرسید (محور عرض ها)
می باشد. این مطابق نظریه APT است که می گوید هرچقدر مدت سر رسید طولانی تر باشد،
بازده افزایش می یابد. این رویکرد باعث تشویق سرمایه گذارانی که مایل به نگه داشتن
پول خود در اوراق قرضه بلند مدت با وجود افزایش خطراتی که پیشتر گفته شد، می باشند.
منحنی مسطح
یک منحنی بازده مسطح وقتی بوجود می آید که اساسا بازده برای تمامی سر رسیدها یکسان
باشد. این نشان می دهد که سرمایه گذاران حاضر به پذیرش بازده روی ابزارهای بلند مدت
هستند .این ابزارها شامل حق کارمزد بالاتری از بازده کوتاه مدت فعلی نمی باشند.
سرمایه گذاران فقط در صورتی این را می پذیرند که احساس کنند که اقتصاد ظرفیت کمی
برای رشد و احتمال کمی در افزایش نرخ بهره کوتاه مدت خواهد داشت.
منحنی بازده معکوس
منحنی بازده معکوس که دامنه آن شیب نزولی در طول زمان دارد نشان دهنده یک چشم انداز
منفی برای بازار در آینده هست و می تواند بر شروع رکود اقتصادی طولانی مدت و یا
بحران اقتصادی دلالت داشته باشد. منحنی بازده معکوس بدبینی بیشتری را در دراز مدت
نسبت به منحنی مسطح به همراه دارد -- تا آنجا که در واقع بازده اوراق قرضه دراز مدت
کمتر از بازده کوتاه مدت (اسپرد نقدینگی منفی) قرار می گیرد. این امر بدین مفهوم
است که سرمایه گذاران با اعتقاد به این که بازده به طور چشمگیری در مواجهه با بدتر
شدن اقتصاد پایین می آید، مایل به سرمایه گذاری در نرخ جاری هستند.
منحنی خمیده
یک منحنی خمیده هنگامی رخ میدهد که هر دو بازده کوتاه و بلند مدت با هم برابر باشند،
اما بازده میان مدت بالاتر باشد .این می تواند نشان دهنده این باشد که ممکن است
اقتصاد وارد دوره ای از رشد شده باشد اما انتظار نمی رود این رشد برای دراز مدت
پابر جا باشد.
تولید ناخالص داخلی |
تولید ناخالص داخلی ارزش کل همه کالاها و خدمات تولید شده در داخل مرزهای یک کشور بخصوص برای یک مدت زمان معین می باشد. هر چیز تولید شده در کشور بدون توجه به ملیت مالکیت شرکت های تولید کالا برای تولید کالا استفاده می شود – به طور خلاصه، اگر در درون مرزهای کشور تولید شده باشد، به عنوان بخشی از تولید ناخالص داخلی محاسبه می شود.افزایش در تولید ناخالص داخلی به عنوان یک شاخص مثبت ارزیابی می شود که نشان میدهد اقتصاد در حال رشد می باشد.این امر معمولاً منجر به افزایش تقاضا برای دلار می شود و می تواند به عنوان افزایش ارزش این ارز در بازار مشاهده شود. هنگامی که ارزش تولید کشور افزایش می یابد، آنگاه یک افزایش مشابه در نیروی کار و به احتمال زیاد به اشتغال بیشتر و درآمد بالاتر منتج میشود.با این وجود یکسری کاستی ها در این فرض وجود دارد، چراکه کار داوطلبانه و همچنین کار انجام شده در اقتصاد زیر زمینی در محاسبات اصلی تولید ناخالص داخلی لحاظ نمی شود. در این مورد، کار انجام شده "به صورت زیر میزی" یا تبادلات برای سایر کالاها و خدمات قسمتی از نتیجه تولید ناخالص داخلی نمی باشد.
تولید ناخالص داخلی واقعی در مقابل تولید ناخالص داخلی اسمی |
هنگامی که ارزش کالا و خدمات در یک بازه زمانی با بازه زمانی دیگر مقایسه می شود، تغییرات در نرخ تورم می تواند به اختلاف بین نتایج چندگانه تولید ناخالص داخلی منجر شود. به منظور روشن شدن این مطلب که آیا تورم در آن لحاظ شده است یا نه، اقتصاددانان از واژه تولید ناخالص داخلی واقعی برای نشان دادن نتایج تولید ناخالص داخلی که بر اساس تورم تنظیم شده است استفاده می کنند. این مقداری می باشد که به بهترین وجه اقتصاددانان را قادر می سازد که تعیین کنند که آیا اقتصاد در یک بازه زمانی افزایش داشته است یا کاهش .ارقام تولید ناخالص داخلی که با تورم تنظیم نشده اند ، معمولا به عنوان میزان تولید ناخالص داخلی اسمی یا تولید ناخالص داخلی دلار رایج شناخته می شوند.
تولید ناخالص داخلی |
تولید ناخالص داخلی ارزش کل همه کالاها و خدمات تولید شده در داخل مرزهای یک کشور بخصوص برای یک مدت زمان معین می باشد. هر چیز تولید شده در کشور بدون توجه به ملیت مالکیت شرکت های تولید کالا برای تولید کالا استفاده می شود – به طور خلاصه، اگر در درون مرزهای کشور تولید شده باشد، به عنوان بخشی از تولید ناخالص داخلی محاسبه می شود.افزایش در تولید ناخالص داخلی به عنوان یک شاخص مثبت ارزیابی می شود که نشان میدهد اقتصاد در حال رشد می باشد.این امر معمولاً منجر به افزایش تقاضا برای دلار می شود و می تواند به عنوان افزایش ارزش این ارز در بازار مشاهده شود. هنگامی که ارزش تولید کشور افزایش می یابد، آنگاه یک افزایش مشابه در نیروی کار و به احتمال زیاد به اشتغال بیشتر و درآمد بالاتر منتج میشود.با این وجود یکسری کاستی ها در این فرض وجود دارد، چراکه کار داوطلبانه و همچنین کار انجام شده در اقتصاد زیر زمینی در محاسبات اصلی تولید ناخالص داخلی لحاظ نمی شود. در این مورد، کار انجام شده "به صورت زیر میزی" یا تبادلات برای سایر کالاها و خدمات قسمتی از نتیجه تولید ناخالص داخلی نمی باشد.
خرده فروشی |
گزارش خرده فروشی باز خوردی از کل ارزش کالاها و خدمات فروخته شده به طور مستقیم به مصرف کنند گان را ارائه می دهد.این یکی از اولین شاخص هایی است که هر ماه قابل دسترس بوده و رفتارهای مخارج را پیگیری می کند. افزایش در خرده فروشی به عنوان یک شاخص رشد در اقتصاد محسوب شده و تمایل دارد که از ارزش دلار استرالیا در بازارهای ارز حمایت کند. گزارش خرده فروشی شامل تفکیک فروش ها در بخش های مختلف بوده و هر ماه تولید می شود.روند رو به افزایش به عنوان یک عامل مثبت در رشد اقتصادی می باشد و نشان می دهد که تقاضای مشتری قوی باقی می ماند که این خود نشان دهنده آن است که مشتریان در مورد افزایش هزینه های خود راجع به خرده فروشی اطمینان داشته و بدون هیچ ریسکی قادرند نیازهای اولیه از قبیل غذا و پناهگاه را فراهم آورند. انتظار می رود که دلار بتواند با گزارش مثبت خرده فروشی ارزش خود را حفظ کرده و یا آنرا افزایش دهد. افزایش چشمگیر در مخارج خرده فروشی طی یک دوره کوتاه می تواند علامتی از توسعه اقتصادی بوده تا جاییکه نگرانی هایی را بابت تورم به وجود آورد. برای مبارزه با آن دولت معمولا سیاست پولی سختگیرانه تری را با بالا بردن نرخهای بهره در پیش می گیرد که این کار باعث می شود تا هزینه های مربوط به قرض پول افزایش یافته و در نتیجه مخارج نیز تعدیل گردد. نرخ بهره های بالاتر یعنی برگشت های بالاتر توسط ارز داخلی ،بنابراین سرمایه گذاران اغلب سهام خود را در ارزهایی با بهره های بالاتر افزایش می دهند و بدینوسیله تقاضا برای ارز دلار افزایش می یابد. علاوه بر تاثیر مشخصی که افزایش خرده فروشی ها می تواند روی اقتصاد داشته باشد این بخش در استرالیا بیشترین نیروی کاری را شامل می گردد.نتایج قوی خرده فروشی نشان می دهد که نه تنها سطوح استخدامی جاری ساپورت شده بلکه شاید موقعیتهای جدیدی برای استخدام به وجود آید.
شاخص بهای مصرف کننده |
شاخص بهای مصرف کننده (CPI) به عنوان یکی از موثر ترین شاخص ها برای نشان دادن وضعیت تورم در اقتصاد می باشد. اگر اقتصاد در حال رشد باشد تورم اجتناب ناپذیر است ، اما نرخ تورم بیش از 2 درصد به طور کلی مخرب می باشد چراکه نشان دهنده تضعیف قدرت خرید دلار می باشد. هنگامی که تورم بالا باعث نگرانی می شود، سرمایه گذاران ارز را به منظور جستجوی سایر گزینه های سرمایه گذاری رها می کنند بنابراین باعث کاهش تقاضا برای ارزملی در بازار ارز می شوند. شاخص تورم مصرف کننده (CPI) یک تجزیه و تحلیل از سطح مخارج مصرف کننده برای خرید یک مجموعه از سبد کالاها و خدمات می باشد و بر اساس مقدار شاخص شروع از 100 ارزیابی می شود. اگر شاخص تورم مصرف کننده برای دوره جاری 112 باشد ، نشان دهنده این است که در حال حاضر برای خرید سبد کالا 12 درصد بیشتر از زمانی که شاخص 100 بود باید پرداخت شود. با مقایسه داده های ماهانه شاخص تورم مصرف کننده ، شما به آسانی می توانید تغییرات در قدرت خرید مصرف کننده از ماهی به ماه دیگر را تشخیص دهید.
شاخص اصلی بهای مصرف کننده |
این شاخص بر اساس شاخص بهای مصرف کننده بوده اما اقلام با
نوسانات بالا مانند انرژی و مواد غذایی در محاسبه لحاظ نمی شوند. از آنجا که
این محصولات نسبت به نوسانات قیمت به طور چشمگیری آسیب پذیر هستند ، می توانند
به یک انحراف در محاسبه شاخص بهای مصرف کننده منجر شوند. به همین دلیل ، شاخص
بهای مصرف کننده اصلی در اندازه گیری دقیق تر تورم لحاظ می شود.
شاخص بهای تولید کننده |
تغییر بهای کالاهای فروخته شده توسط تولیدکنندگان را مورد سنجش قرار می دهد که شاخص پایه آن از 100 محسوب می گردد. بر خلاف ارقام خرده فروشی PPI شامل مالیات یا هر نوع مبالغ مربوط به پخش یا حمل که معمولا به محصولات در زنجیره تامینی اضافه می شوند نمی گردد . افزایش در شاخص PPI نشان دهنده یک اقتصاد در حال توسعه با اطمینان منطقی از ادامه استخدام افراد مشغول به کار در بخش تولید می باشد. PPI یک شاخص بسیار مهم در بازار می باشد که به عنوان نشان دهنده سطوح تورم مورد توجه قرار می گیرد.شبیه به دیگر شاخصها که بر پایه تورم بنا شده اند افزایش در PPI نشان می دهد که افزایش نرخ بهره قصد دارد که با تورم مبارزه کند. وجود احتمالی افزایش نرخ بهره ممکن است باعث تقاضا برای ارز به عنوان مقوله سرمایه گذاری تلقی شود که سرمایه گذاران انتظار دارند در حالت افزایش نرخ بهره عودت آن نیز افزایش یابد.
شاخص استخدام |
تغییرات در سطوح استخدام بین دوره های گزارش متوالی را اندازه گیری می کند. کاهش این شاخص به عنوان یک عامل منفی محسوب می شود زیرا فقدان شغل معمولا توسط کاهش تقاضا برای کالاها و خدمات ایجاد می شود .تاثیر واضح کاهش استخدام، کاهش هزینه های مصرف کننده می باشد چراکه مزایای بیکاری دستمزد کارگران را به طور کامل پوشش نمی دهد و بنابراین واکنش فوری خانوارهای آسیب دیده، کاهش در هزینه ها می باشد.به این موضوع این واقعیت را نیز اضافه کنید که کارگرانی که در حال حاضر شاغل هستند اما احساس آسیب پذیری نسبت به ادامه شغل خود دارند، به طور معمول هزینه ها خود را به منظور افزایش پس انداز برای زمان از دست دادن شغل کاهش می دهند. این عمل هزینه های مصرف کننده را بیشتر کاهش می دهد و در واقع می تواند موجب تحریک دراخراج کارکنان شود.
تغییر شاخص استخدام |
تغییرات در میزان استخدام به صورت ماه به ماه را پی گیری می نماید افزایش شاخص استخدام نشان از رشد اقتصادی داشته و باعث می گردد تا میزان مخارج مصرف کننده بالا برود.همانطورکه استخدام افزایش می یابد تورم در پی آن به صورت یک نگرانی تبدیل شده چراکه مخارج مصرف کننده به احتمال فراوان بالا می رود. به منظور جلوگیری از تورم بانکهای مرکزی معمولا نرخهای بهره را بالا برده و در نتیجه باعث می شوند تا هزینه پول قرض گرفته شده برای خریدهای عمده افزایش یافته که این عامل تهدید تورم را کاهش می دهد.همچنین باعث می شود تا ارزش ارز در برابر دیگر ارزها بالاتر رفته و تمایل سرمایه گذاران برای نگه داشتن آن به امید یک بازگشت بالاتر بیشتر شود.
نرخ بیکاری |
درصد افرادی که آمادگی لازم برای انجام کار را داشته و در حال
حاضر به دنبال آن هستند که استخدام شوند اما قادر نیستند که این موقعیت را فراهم
کنند. افزایش بیکاری به عنوان یک فاکتور منفی محسوب می شود که حاکی از احتمال کاهش
در مخارج مصرف کننده می باشد. براساس این گزارش،اصطلاح بیکار به اشخاصی که در طی
دوره این بررسی، در سن کار بوده ولی هیچ گونه دستمزدی برای فعالیتهای خود چه به
صورت شغل آزاد و چه به صورت دیگر نداشته اند،گفته می شود.همچنین باید در نظر داشت
که این بررسی برای افرادی است که در جامعه حضور داشته و فعالانه به دنبال استخدام
بوده اند منظور می شود.
دانش آموزان و خانه داران هم اگر مانند دیگر افراد جامعه که به صورت تمام وقت مشغول
به کار هستند و شامل شرایط گفته شده در بالا می باشند ، در آن صورت شاغل محسوب می
شوند در غیر اینصورت اگر فقط کاری را انجام می دهند که در مقابل دستمزدی دریافت
کنند باز هم به عنوان بیکار محسوب می شوند.مثلا" اگر یک دانش آموزی که هم اکنون در
سن کار می باشد ولی هنوز استخدام نشده است و در پی کار می باشد بیکار به حساب می
آید. تاثیر آشکار افزایش بیکاری بر کاهش میزان هزینه مصرف کننده بر همه کس روشن است،
چرا که کاهش در دستمزد باعث این رویداد می گردد.علاوه بر این کارگرانی که در حال
حاضر مشغول به کار هستند اما در مورد باقی ماندن در سر کار خود مطمئن نیستند هزینه
های مصرفی خود را به منظور بالا بردن پس اندازها کاهش داده تا اگر از کار برکنار
شدند آمادگی لازم برای گذران زندگی را داشته باشند.این عمل بیشتر باعث کاهش میزان
هزینه مصرف کننده شده و اخراج کارکنان توسط کارفرمایان نه به دلیل بی کفایتی بلکه
به خاطر اینکه شرکت با مشکلات مالی همراه می باشد را افزایش می دهد.
تغییر نرخ بیکاری |
تغییرات در میزان نرخ بیکاری را به صورت ماه به ماه اندازه گیری می نماید.افزایش این شاخص به عنوان یک عامل منفی محسوب شده که باعث کاهش مخارج مصرف کننده می گردد همچنین کارگرانی که در حال حاضر شاغل هستند اما احساس آسیب پذیری نسبت به ادامه شغل خود دارند، به طور معمول هزینه های خود را به منظور افزایش پس انداز کاهش می دهند. به خاطر همین دلایل، سطوح استخدام به عنوان یک اندیکاتور مهم در نظر گرفته می شوند.
شاخص بهای مزد |
تغییرات در مزدها را اندازه گیری کرده و هر سه ماه یکبار منتشر می گردد و مانند شاخص سالیانه به عنوان یک شاخص محسوب می گردد. به عنوان وسیله ای برای نشان دادن میزان هزینه های پرداخت شده به کارمندان توسط کارفرمایان به کار گرفته می شود. اداره آمار استرالیا (ABS) برای هر سه ماه یک شاخص مجزا از قیمت (بهای) مزد ارائه می دهد. اما آن شاخصی که از همه دقیق تر مورد بررسی قرار گرفته گزارشی از مقدار پول پرداخت شده معادل با ساعات کاری انجام شده بدون در نظر گرفتن پاداشها و یا پرداختهای مربوط به میزان کارایی ارائه می دهد.
تراز تجاری |
کل ارزش واردات و کل ارزش صادرات در یک دوره گزارش شده را با هم مقایسه می کند.ارزش منفی نشان می دهد که کالاها بیشتر وارد شده اند تا صادر(کسری تجاری)، برعکس ، یک تراز تجاری مثبت به معنای آن است که صادرات از واردات پیشی گرفته (مازاد تجاری).این گزارش توسط سرمایه گذاران ارز مورد استفاده قرار می گیرد که میزان تقاضا برای دلار را نشان می دهد.حالت مازاد تجاری یا کاهش کسری تجاری نسبت به ماه قبل به طور طبیعی نشان از آن دارد که کشورهای وارد کننده کالا بایستی ارز خود را به صورت ارز داخلی کشور عرضه کننده کالا در آورند.و این باعث افزایش تقاضا برای ارز داخلی شده که در نتیجه باعث افزایش ارزش آن می گردد.در حالت کسری تجاری یا روند کاهش دهنده مازاد تجاری ، کشور وارد کننده بایستی بیشتر ارز خود را به ارز کشوری که از آنجا کالا خریداری می کند تبدیل کند.این عامل باعث افزایش عرضه ارز داخلی در بازار فارکس گشته که موجب می شود تا ارز داخلی ارزش خود را نسبت به دیگر ارز ها از دست بدهد.
حساب جاری |
کل سرمایه ورودی جدید به کشور را نشان داده و به عنوان تراز تجاری (یعنی صادرات منهای واردات به علاوه پرداختهای خالص ورودی شامل بهره و سود سهام به علاوه تمام انتقالات یک جانبه شامل کمکهای خارجی و مالیاتها و هدایای یک طرفه) تلقی می شود.اگر عدد به دست آمده مثبت باشد، مازاد حساب جاری را و اگر منفی باشد کسری حساب جاری را نشان می دهد. توجه داشته باشید که کسری حساب جاری یعنی اینکه پول بیشتری به شکل صادرات و یا انتقالات دیگر نسبت به ورود آن به کشور، از کشور خارج شده است.